به گزارش سرویس اقتصادی «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ // سید مصطفی موسوی نژاد: اصلاح ساختار بودجه! عبارتی که رهبری در سال 1398 خطاب به دولت روحانی فرمودند و بودجه سال 1398 را 4 ماه مهلت دادند تا اصلاح ساختار بشود. اما 4 ماه که هیچ چند سال بعد هم حرکتی برای اصلاح ساختار بودجه صورت نگرفت. این روزها که محدودیتهای بودجهای دوباره سر برآورده است، بحث اصلاح ساختار بودجه مجددا داغ شده است.
اما اصلاح ساختار بودجه یعنی چه؟
اصلاح ساختار بودجه چند مولفه دارد که در ادامه به آنها اشاره میگردد:
1- قطع وابستگی به نفت:
وقتی بودجه کشور وابسته به نفت میشود یعنی عملا عنان کار کشور شما دست تحولات خارجی بازار نفت نظیر قیمت جهانی و میزان فروش، تحریمهای نفتی و .. است. با افزایش و کاهش قیمت نفت، بودجه شما بالا و پایین میشود و کشور دچار تلاطم میشود. نمونه آن، بلایی بود که سال 1397 به بعد رخ داد و برای اقتصاد ایران واقعا وحشتناک بود.

اگر توجه کرده باشید، میزان اوراق بدهی چاپ شده در سال 1398، بیش از 2 برابر سال 1397 میشود و در سال 1399 نیز بیش از دو برابر سال 1398. این یعنی حواله کردن یک بدهی سنگین برای دولت بعدی. علت آن چیست؟ بودجهای که بسیار وابسته به نفت شده بود و با خروج آمریکا از برجام و کاهش فروش نفت، کسری فراوانی بوجود آمد و دولت مجبور به فروش اوراق بدهی شده بود. بدینترتیب بود که اصلاح ساختار بودجه بیش از پیش ضروری به نظر میرسید. اما متاسفانه دولت وقت حرکت خاصی در این زمینه انجام نداد. در نتیجه همانطور که در تصویر زیر قابل مشاهده است، یک بدهی سنگنی برای دولت بعدی به ارث گذاشت. همان بدهیای که شهید رئیسی چندین بار گفت هر چه نفت میفروشیم خرج بدهیهای به جای مانده میکنیم.

175 هزارمیلیاردتومان فقط در سال 1401 از بدهیها پرداخت شد که چیزی حدود دو سوم بودجه عمرانی کشور بود.
حال این سوال پیش میآید که قطع وابستگی به نفت از چه طریق؟
پاسخ اول این است: مالیات و سایر درآمدهای پایدار در بودجه.
بد نیست بدانیم سال 1398 که رهبری دستور اصلاح ساختار بودجه را دادند نسبت مالیات به منابع عمومی بودجه 39.4% بود. در سال 1400 این نسبت به زیر 30% سقوط میکند. یعنی دقیقا برعکس دستور رهبری پیش رفته است. اما بعد 1400 با روی کار آمدن دولت شهید رئیسی شاهد بهبود جدی در این مسیر میشویم بگونهای که این نسبت در سال 1403 یبه 48% جهش میکند. حال سوالی که پیش میآید این است که آیا این افزایش درآمد بدلیل فشار بر مردم عادی بدست آمده است؟ برای پاسخ به این سوال بد نیست این آمارها را مرور کنیم:
تعداد مودیان مالیاتی از سال 89 تا 1400 از 2میلیون 500 هزار نفر به 2میلیون و 900 هزار نفر رسیده. یعنی فقط 400 هزار نفر اضافه شدند. یعنی 16% رشد در 10 سال! اما تا پایان سال 1403 تعداد مودیان مالیاتی به 13 میلیون و 500 هزار نفر رسید. یعنی حدود 360% در 3 سال. بدین ترتیب درآمدهای مالیاتی از محل افزایش مالیاتدهندگان و پیدا شدن فراریان مالیاتی افزوده شد.

بد نیست بدانیم درآمدهای مالیاتی کشور در بودجه 1404 روی رقم 1800 هزارمیلیاردتومان بسته شده، با این وجود برخی برآوردها نشان میدهد که فقط 400 هزارمیلیاردتومان فرار مالیاتی در صنف طلافروشان رخ میدهد.
یکی دیگر از نسبتهای مهم در بودجه، نسبت درآمدهای مالیاتی به هزینههای جاری دولت است. ایدهآل این است که کل هزینههای جاری دولت از طریق مالیات پوشش داده شود.

همانطور که در تصویر فوق مشخص است، نسبت مالیات به هزینههای جاری دولت، در سال 1398، یعنی همان سالی که رهبری دستور اصلاح ساختار بودجه را دادند، 48% بوده است. اما از آن سال این نسبت کاهشی شده و به 40.9% میرسد. با روی کار آمدن دولت شهید رئیسی این نسبت نیز جهش پیدا کرده و به 65.5% میرسد.
2- بودجهبندی باید عملیاتی شود
بودجه بندی باید عملیاتی باشد یعنی ناظر به یک مسئله باشد، ناظر به یک موضوع باشد، ناظر به یک عملکرد باشد، یعنی این بودجه را طوری تخصیص بدم که به فلان هدف برسم. مهم رسیدن به یک هدف است!
اجزای اصلی بودجه عملیاتی:
الف) تعیین شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI)
ب)تعیین اهداف مشخص و قابل سنجش
ج)تعیین هزینههای مستقیم و غیرمستقیم برای هدف تعیین شده
جالب است که این تذکر را هم رهبری در سال 1399 به دولت وقت دادند.




